اولین پیشنشست کمیته ملی کودک و نوجوان، با عنوان « عدالت اطلاعاتی کودک و نوجوان: از تولید تا دسترسی» به دبیری دکتر سودابه نوذری و با حضور سرکار خانم شکوه حاجی نصرالله و دکتر رویا مکتبی فرد، به عنوان سخنران، در روز دوشنبه، ۵ آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۸ تا ۲۰ در وبینارپلاس نهمین کنگره سالیانه متخصصان علوم اطلاعات به صورت مجازی برگزار شد.
در ذیل چکیدهای از سخنرانی پیشنشست به همراه لینک فایل ضبطشده آن برای بهرهمندی مخاطبان آمده است:
خانم شکوه حاجینصرالله (نویسنده، پژوهشگر، مدرس حوزه ادبیات کودک و نوجوان و عضو شورای کتاب کودک) ضمن ارائه تعریف عدالت اطلاعاتی بهعنوان مفهومی بینرشتهای، رعایت چهار بُعد عدالت اطلاعاتی (عدالت در دسترسی به اطلاعات، عدالت در تولید اطلاعات، عدالت در استفاده از اطلاعات و عدالت در توزیع اطلاعات) را تبیین و مورد نقد قرار دادند.
عدالت در دسترسی به اطلاعات بهویژه با برنامه «اطلاعات برای همه» یونسکو و «نظریه در باب عدالت» جان رالز مبنی بر دو اصلِ آزادی و حقوق برابر برای همه و اصل تفاوت (به نفع گروههای محروم از نظر اطلاعات) پشتیبانی میشود و به موضوعات مختلفی ارتباط پیدا میکند، همچون توسعه و گسترش تنوع زبانی در فضای مجازی، تولید نرمافزارهای رایگان، و توجه به نیازهای خاص معلولان در حوزه اطلاعرسانی. سوالی که در زمینۀ عدالت در تولید اطلاعات باید پرسید آن است که آیا کودک و نوجوان به حاشیه رانده شده در کشورهای جهان سوم، کشورهای افریقایی، کشورهای در حال جنگ…، میتوانند در تولید اطلاعات نقشی داشته باشند. در استفاده از اطلاعات نیز نابرابری و تبعیض وجود دارد زیرا اطلاعات در جهان، با تسلط بر الگوریتمها تا رسانهها، در کنترل قدرتها است.
توزیع اطلاعات نیز در سطح ملی و جهانی، متوازن نیست. در ادبیات کودک و نوجوان اطلاعات توسط پدیدآورندگان (نویسنده، ناشر و…)، برای یک گروه به حاشیه رانده شده یعنی کودک و نوجوانی که تحت سلطه بزرگسالان، آموزش رسمی، آموزش همگانی و متولیان امور هستند. این در حالی است که بزرگسالان خود در نقش پدر، مادر، معلم و قیّم زیر سلطه قرار دارند. بر این اساس، کودک و نوجوان در واقع دیگریترین فرد در جهان هستی است و عدالت اطلاعاتی دربارۀ آنان رعایت نمیشود. از جمله میتوان مصادیق این بیعدالتی را در نشریات کودک و نوجوان ایران مشاهده کرد؛ در هیچ یک از این نشریات (به جز یک مقاله مناسبتی تکراری و کلیشهای) عنصر ژورنالیسم یعنی دسترسی به اخبار روز که موجب توجه او به مسئولیت شهروند و مشارکت اجتماعی میشود، وجود ندارد.
حاجی نصرالله در ادامه به اهمیت نقش میانجیهای اطلاعاتی شامل پدیدآورندگان (نویسندگان، مترجمان، تصویرگران)، بررسان و تسهیلگران (مروجان و کتابداران) در رعایت یا نقض عدالت اطلاعاتی پرداختند. در این میان به برخی آثار نویسندگان غیرایرانی و ایرانی، گذارا پرداخته شد. مانند دردسرساز از بن میکائلسن که به دلیل ارائۀ تصویرسازی کلیشهای آن از شخصیت نوجوان، مورد نقد قرار گرفت. دو کتاب دیوید آلموند: نغمهای برای الاگری و بندبازان در این زمینه برجسته بوده زیرا نویسنده در آنها نوجوان را رها کرده، تابوها را میشکند و نمیخواهد بهدلیل مسائل فرهنگی سنتی ومصلحتاندیشی، حق دانستن را از او سلب کند. اما همین نویسنده در سه کتاب ( اسم من میناست، اسکلیگ و بچهها و بوتهزار کیت) نتوانسته است خود را رها سازد و نوجوان قهرمان داستان در این رمانها، در یک سفر (هر چند درونی) متحول میشود اما به سوی درک ارزشهای دنیای بزرگسالانه!.
نمونههای موفق نویسندگان و رمانهای موفق ایرانی نیز، جمشید خانیان (ادسون آرانتس دوناسیمنتو و خرگوش هیمالیاییاش)، نوید سیدعلی اکبر (سنگریزههای بدون نام)، فرهاد حسنزاده (عقربهای کشتی بمبک) و آرمان آرین (با پرداختن به داستانهای ایران کهن) و مجموعه پنج جلدی قصههای عجیب برای بچههای عجیب مهدی رجبی هستند.
در واقع عدالت اطلاعاتی واقعی زمانی محقق میشود که نوجوان بتواند نه تنها از اطلاعات استفاده کند، بلکه در تولید، نقد و بازآفرینی آن مشارکت کند. پدیدآور باید با پرهیز از دیدگاه «نوجوانی بهعنوان مرحلهای از گذار» به استقلال فکری او احترام گذاشته و با شفافیت در روایت و صداقت در لحن، میان واقعیت و حساسیت سنی بدون قربانی کردن مصلحتآمیز حقیقت تعادل برقرار کند. اما میبینیم که نگاه نویسنده به نوجوان به مثابه «دیگری» ناشی از سلسله مراتب قدرست است که در آن صدای نوجوان شنیده نمیشود. این نگاه باعث بازنماییهای کلیشهای، نادیده گرفتن تجربه زیسته و استفاده ابزاری از شخصیتهای نوجوان بهجای افرادی فعال و با هویت مستقل میشود.

در پایان شکوه حاجی نصرالله به ادبیات، به عنوان محور توسعه عادلانهتر سوادآموزی اشاره کردند. از آنجایی که همه شیوههای خواندن برابر نیستند، توسعه آموزش سوادآموزی برای جامعهای اجتماعیتر نیازمند به چالش کشیدن هژمونی غالب پداگوژیک [روش آموزگاری یا علم تعلیم] است، آموزش سوادآموزی باید کودکان را در مرکز ادبیات قرار داده و برای اینکه معلمان بتوانند از طریق استفاده موثر از متون ادبی نتایج سوادآموزی را بهبود بخشند، به سه عنصر نیاز دارند:
- قدردانی زیباییشناسانه و دانش ادبیات کودک
- کسب تجربه شخصی با خواندن چنین ادبیاتی بهعنوان یک عمل اجتماعی
- بینش پداگوژیک در نحوه استفاده از ادبیات برای آموزش سوادآموزی و پرورش مخاطب کنشگر و عامل
سخنران بعدی خانم رویا مکتبیفرد (عضو شورای کتاب کودک و کتابدار کودک و کارشناس بخش فارسی کتابخانه بینالمللی کودکان مونیخ) بودند. ایشان بیشتر بر وجوه عملی «عدالت اطلاعاتی» متمرکز شدند. به اعتقاد ایشان، کتابخانههای کودکان به عنوان نهادهایی که دسترسی برابر به اطلاعات را فراهم میکنند از مهمترین ابزارهای برقراری عدالت اطلاعاتی هستند، چرا که کودکان فارغ از طبقه اجتماعی، شرایط خانوادگی و اقتصادی میتوانند از خدمات آنها بهرهمند شوند. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، همچنین جریانهای ترویج خواندن که از سوی نهادهای مدنی در روستاها و مناطق کمتر برخوردار فعال هستند، نمونه خوبی از بُعد عملی این گزاره هستند.

سپس ایشان به مفهوم «کتابخانه به عنوان مکان سوم» که بعد از خانواده و محل کار و تحصیل قرارد دارد پرداختند. هرچند این مفهوم به ظاهر جدید بهنظر میرسد اما در واقع از دههها در کتابخانههایی مانند کانون متبلور شده بوده است. در ادامه خانم دکتر مکتبی ضمن ارائۀ تجربههای از کار کتابخانه بینالمللی کودکان مونیخ به نکته توجه دادند، در بحث عدالت اطلاعاتی، دسترسی به اطلاعات موثق و ارزیابی شده که در مکانی امن حق همه کودکان است که علاوه بر پر کردن اوقات فراغت، در حوزه خواندن و یادگیری نیز از آنها پشتیبانی کند و این شرایطی است که باز هم از طریق کتابخانههای کودکان یا بخش کودکان کتابخانههای عمومی محقق میشود.
هماهنگکننده پیشنشست: محمد جعفری (دانشجوی کارشناسی علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه خوارزمی)
