آقای میلاد روشنی (دانشجوی دکتری کتابداری و اطلاعرسانی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران) دبیر این پیشنشست، و آقای محمدرضا نیازمند (بنیانگذار و مدیرعامل پلتفرم کتاب قاصدک و دانشجوی دکتری علم اطلاعات و دانششناسی) مهمان این برنامه بودند.
در ابتدای این نشست آقای روشنی (دبیر انجمن) گفت: “بنا بود این کنگره در اسفندماه برگزار شود اما به دلایل شرایط پیشآمده در کشور به اردیبشهتماه ۱۴۰۱ منتقل شد. پیشنشستهای بسیاری نیز قرار بود از ابتدای آبان ماه برگزار شود که با اندک تغییراتی، امروز ۳ دی ماه نخستین پیشنشست برگزار میشود”.
در ادامه آقای نیازمند (مهمان برنامه) به معرفی اجمالی از خود پرداخت: “محمدرضا نیازمند هستم، دانشجوی دکتری علم اطلاعات و دانششناسی گرایش بازیابی اطلاعات و دانش از دانشگاه تهران. در سال ۸۶ وارد رشته کتابداری شدم و هر دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد را در دانشگاه شیراز گذراندم. تاکنون بیش از ۲۵ کتاب و مقاله به صورت تألیف و ترجمه به چاپ رساندم. ۲ سال است که در حوزه استارتاپها، به ویژه استارتاپهای مربوط به کتاب فعالیت میکنم. در خصوص شکلگیری استارتاپ قاصدک باید بگویم که از ابتدا به دنبال کاری نو برای پر رنگکردن رشته کتابداری بودم که به چالشی در کتاب رسیدیم: بهانه مردم برای کتاب نخواندن و کتاب نخریدن! با مشورت همبنیانگذاران به ایده طراحی نرمافزاری برای جستجوی کتاب براساس مکان رسیدیم که مشخص میکند چه کتابی در کدام کتابفروشی در نزدیکی شما برای مراجعه حضوری وجود دارد. به علاوه اکنون حدود ۲۰۰ ناشر با پلتفرم قاصدک همکاری دارند که با توجه به امکان پست و پیک، در هرجای ایران امکان سفارش وجود دارد”.
در ادامه در پاسخ به سوال تعریف شما از کارآفرینی چیست؟ آقای نیازمند گفت: “هر ایده و فعالیتی در هر حوزهای که گام رو به جلو بردارد، کارآفرینی محسوب میشود. حال با شیوهای جدید باشد یا شیوهای قدیمی. فاصله تبدیل ایده به عمل که منجر به رشد شود، را میتوان کارآفرینی قلمداد کرد. البته کارآفرینی در جامعه اینگونه جا افتاده که افراد بتوانند به وسیله آن کسب درآمد کنند که واقعا حائز اهمیت و هدف نهایی است”.
آقای نیازمند در ارتباط با پرسش “علت انتخاب اپلیکیشن مکان محور قاصدک برای درآمدزایی و کارآفرینی” پاسخ داد:
“بنده حدود ۱۰ سال است که در ISC مشغول فعالیت هستم اما همواره به دنبال چالش و تأثیرگذاری در رشته بودم. اما از ۲ سال پیش که به طور جدی این طرح را شروع کردم،به نظر بزرگترین معضل رشته بحثهای مربوط به کار و شغل بود و هدفم انجام فعالیتی بود که در عمل بتوانم زمینهای مناسب ایجاد کنم تا یک فارغالتحصیل بتواند برای خود کاری ایجاد، مهارتهایش را ارزیابی کند، و مهارتهای جدیدی بیاموزد و این اتفاق در بخش خصوصی باشد نه دولتی. یکی دیگر از اهدافم این بود نشان دهم که رشته ما محجور نیست و توانمندیهایی دارد و در نهایت به خودمان برگردیم و مهارتهایمان را به سایر افراد نیز بیاموزیم.”
نظر بنده در رابطه با کارآفرینی این نیست که کارآفرینی حتما باید از راه کارمندی عبور کند، برخی از کارآفرینانی که بنده میشناسم در سامانههای خودرو اینترنتی مانند اسنپ کار میکنند و درآمدشان را صرف کارآفرینی میکنند. امروزه نمیتوان گفت کسی هیچ درآمدی ندارد. بالاخره با تایپ ساده هم میتوان درآمد اندکی داشت. اما نحوه خرج و بکارگیری همان درآمد اندک حائز اهمیت است. تجربه این ۱۰ سال کار عملی به من نشان میدهد که کارآفرینی از کارمندی نمیگذرد. برای بنده نیز ایدهای که پیادهسازی کردم، از این راه نمیگذرد چرا که خودم پیگیر این بحث بودم و چالشها و مسائل جدید را زیر نظر داشتم و اگر زودتر میتوانستم، این کار را انجام میدادم و خود رو درگیر کارهای دولتی نمیکردم. اکنون نیز مرخصی گرفتنهایم برای انجام امور قاصدک است.
بنابراین برای کسی که بتواند با تلاش و صبر استارتاپی را راهبری کند، درگیر کار دولتی نخواهد شد. اگر به عقب برمیگشتم، از دوران دانشجویی و تابستان برنامهنویسی یاد میگرفتم که از پر درآمدترین کارهاست.
به نظر بنده دو عامل مهم برای راهاندازی استارتاپ، اراده و غلبه بر ترس است. بر اساس آمار جهانی حدود ۹۰-۹۵ درصد استارتاپها شکست میخورند. اما با قدم برداشتن در این راه حداقل حسرتی باقی نمیماند که چرا این کار انجام نشد. ما در شرایط سختی کار را شروع کردیم و با اراده خودمان کارهای را پیش بردیم. یکی از بحثهای مهم برای ما، حوزه کتاب است که برای جامعه هم با اهمیت است. شاید مردم ما متأسفانه زیاد کتابخوان نباشند و کتاب در سبد خانوار نباشد اما با فعالیت در این حوزه جایگاه خودش را پیدا میکند. یکی از افتخارات قاصدک در بین استارتاپهای حاضر در مرکز رشد دانشگاه شیراز، این است که از میان همه رشتهها با تعداد ۳۰ استارتاپ، اول هستیم. این افتخاری برای کل رشته است.
بنده بدون تعارف اعلام میکنم که برای راهنمایی یا کمک خدمت همه جامعه کتابداری خواهم بود اما همان صبر و تلاش و توکل به خدا بسیار در این راه مهم است«.
در ادامه با طرح سؤال آقای روشنی درخصوص نقشه راه و چگونگی شروع یک دانشجو و چالشهای پیش رو آقای نیازمند گفت: ” ابتدا ایده اولیه خود را که جستجوی کتابخانه نزدیک بود مطرح کردم و قرار شد بر روی آن کار کنیم. البته با پیشروی به دنبال درآمدزایی بودیم و به سمت کتابفروشیها و ناشران رفتیم. البته واضح بگویم که در آن زمان انتظار نداشتیم که کار اینگونه جدی پیش برود. اما از یکجایی به بعد نسبت به نمونه اولیه احساس مسئولیت کردیم و با اساتید و خبرگان نظیر دکتر قانع مشورت کردیم. اراده بیشتری به خرج دادیم و پله پله رشد کردیم. درباره چالشها باید بگویم بسیار عجیب بود. تاکنون برای همین قاصدک چند صد میلیون خرج شده است. با وجود مشکلاتی مانند تورم و افزایش هزینهها و از همه مهمتر کرونا، کار بسیار سخت بود اما پیگیریها و تیم بودن قاصدک باعث شد به موفقیت برسیم. امروز خدا را شکر میکنیم که از موانع بزرگی عبور کردیم و وارد مرحلهای شدیم که شاید چالشهای بزرگتری داشته باشد. در این مدت افراد بسیاری عضو تیم شدند و رفتند. آنهایی هم که ماندند، به قاصدک اعتماد دارند. در رابطه با چالش های هزینه و درآمد هنوز به نقطه سر به سر نرسیدیم و یکجایی از مسیر مجبور شدیم کل پلتفرم را از اول بازسازی کنیم و این مسأله قدری کارها را عقب انداخت. ما در فایل پیش بینی مالی (Cashflow) به بحث درآمدزایی رسیدیم اما سر به سر شدندش مستلزم زمان و هزینه بیشتری است. معمولاً استارتاپهایی که از مراحل اول با موفقیت بیرون میآیند، دوران ۵ سالهای را پشت سر میگذارند تا استارتاپی جایگاه خودش را پیدا کند. معمولاً در سال چهارم بحث جذب سرمایه انجام میشود. ما در قاصدک توانستیم در عرض دو سال و نیم سرمایهگذار جذب کنیم”.
در ادامه، نیازمند در رابطه با نهادهای حامی گفت: “شاید چندین جلسه نیاز باشد که این تجربیات انتقال پیدا کند. اما نمیتوان گفت فلان نهاد حمایت کرد یا فلان نهاد حمایت نکرد. مسأله مهم اراده و پیگیری است. شاید روز اول یک سازمان چراع سبزی را نشان دهد و امیدوار شوید؛ اما در ادامه مسیر این حمایت وجود نداشته باشد و بدتر چالش هم ایجاد شود. برعکس هم ممکن است اتفاق بیفتند، مثلاً از ابتدا حمایتی وجود نداشته باشد اما در ادامه خودشان تمایل به همکاری نشان دهند. تنها نهادی که میتوانم نام ببرم که حمایت همیشگی داشته، مرکز نوآوری دانشگاه شیراز بوده است. اداره ارشاد شیراز ابتدا حمایتهایی را داشت اما کمرنگ شد. بنده انتظارم از جامعه کتابداری بسیار بیشتر بود. مثلاً در برگزاری دوره کارآفرینی شاید بهتر بود از افرادی که سابقه کارآفرینی داشتند دعوت میشد. در چند وقت اخیر بسیاری از دانشجویان از شرایط کاری و شغلی ناراضی هستند و در شبکههای اجتماعی بارها دیده شده که این نارضایتی ابراز شده است. اما انجمن شاید بتواند با کار صنفی این را برطرف کند”.
سپس ایشان درخصوص پرسش شروع کارآفرینی از یک ایده بدون هیچ امکاناتی گفت:”»در اینجا چند مسأله وجود دارد. بستگی به نوع ایده هم دارد. ایده نرمافزاری باشد یا خیر. به عنوان مثال در شیراز یک گروهی وجود دارد به نام «بوک کلاب» که برنامههای مختلف کتابخوانی و معرفی کتاب دارند و کسب درآمد هم میکنند. نرمافزار خاصی هم ندارد. همیشه کارهای بزرگ از گامهای کوچک آغاز میشود. آمازون به عنوان بزرگترین فروشگاه آنلاین دنیا، روزی از یک کتابفروشی ساده اینترنتی شروع کرد. یا مثلاً در اینستاگرام بلاگرهای کتاب، بسادگی درآمد دارند. شاید ۲ سال پیش ایده ما نیز شکل نمیگرفت، ایده دیگری را در ابعاد کوچکتر شروع میکردم تا به اینجا برسم. شروع اجرای یک ایده حتما مخارج بزرگی ندارد. ولی شروع آن با قدم کوچک مهم است و بر اساس مدلهای کسبوکار و بازخورد دیگران میتواند به نتیجه برسد”.
آقای نیازمند درخصوص پرسش تعداد افراد کتابدار همکار و راه های آشنایی با کسبوکار و کارآفرینی گفت: “بزرگترین مسأله در رشته علم اطلاعات و دانششناسی از مقطع کارشناسی تا دکتری این است که کسبوکار آموزش داده نمیشود و به واحدهای سنتی اکتفا شده است. با وجود اینکه امروزه شرکتهای فعال در کتابداری محصول مشترک مهندسان و کتابداران است، اما هنوز ذهنیتی نسبت به اینگونه مشاغل وجود ندارد. به عنوان مثال آگهی شغلی که خودمان در بین کتابداران منتشر کردیم، با استقبال خوب روبرو نشد چراکه ذهنیت تجاریسازی وجود ندارد. دوستان کتابداری که آمدند و رفتند حدود ۵-۶ نفر بودند. اکنون تنها مسئول تیم تحقیقات و پژوهش، کتابدار است. و این برای ما سؤال ایجاد میکند که در دانشگاه چه اتفاقی میافتد؟ و امیدوارم تغییر در محتوای آموزشی رشته ایجاد شود. علاوه بر دروس و سرفصلهایی که باید در کنار دروس اصلی آموخته شود، اراده و خواستن خود ما نیز تاثیرگذار است. برخی از دانشجویانی که در همین رشته میشناسیم خارج از رشته و به صورت آزاد برنامهنویسی و تولید محتوا آموختهاند و اکنون مشغول هستند. یا بحث سادهتر اینکه چرا در کتابفروشیهای سطح کشور، کمتر کتابداری حضور دارد؟ بعضی از کتابفروشیها درآمد بیشتری از کارمندان دارند. بنابراین باید برای خودمان برنامه داشته باشیم که چه مهارتهایی داریم، چه مهارتهایی باید یاد بگیریم. کنگره هفتم میتواند با برنامههای خوب در این فرآیند تاثیر گذار باشد به شرطی که تداوم داشته باشد”.
وی در پایان گفت: “استارتاپهایی نظیر قاصدک زیر مجموعه صنایع خلاق محسوب میشود که با دانشبنیانی اندک تفاوتی دارد. در این رَسته یکسری آیتمهایی وجود دارد که میتواند منجر به دانشبنیانی شود و یا به صنایع خلاق شدن کمک کند. یکی از آن آیتمها تحقیق و توسعه است و سیستم باید پیچیدگی خاصی داشته باشد. یکی از سیستمهای قاصدک بحث پیشنهاددهنده کتاب (Recommender Syst Book) بود که باعث شده است امروز قاصدک اولین استارتاپ صنایع خلاق شیراز و جز ۲۰ استارتاپ برتر کشور در زمینه کتاب باشد. دیگر استارتاپها به طور غیرمستیم رقبای ما محسوب میشوند. چراکه مثلاً ما به زودی مجموعه صوتی را نیز اضافه خواهیم کرد. اما با سازمانها و نهادهای مختلف همکاری داشتهایم. یا مثلاً با استارتاپهای دیگر همکاریهایی را در پیش داریم. مثلا با ایرانسل یا برخی دیگر هم گفتگوهایی شده. طرحهایی مانند پسماند کاغذ را نیز پیگیری میکنیم که کاغذ باطله تحویل بگیریم و اکانت و اشتراک قاصدک را در اختیار بگذاریم.
برای جمعبندی خوب میتوانم به چهار عامل اصلی صبوری، تلاش، توکل و نترسیدن اشاره کنم که بهواقع مهم هستند. حتی اگر منجر به شکست شود خیلی بهتر از تجربه نکردن است. کتابی با عنوان چیرگی را از نشر نوین با ترجمه آرسام هورداد معرفی میکنم؛ این کتاب برای کسانی که میخواهند در این مسیر گام بردارند بسیار مفید است. در آخر نیز از شما و انجمن که دعوت کردید و همچنین شرکتکنندگان نشست تشکر میکنم. بنده هم در صورت لزوم در خدمات عزیزان هستم و افتخار میکنم رشتهام کتابداری است”.